طره‌ي يار پريشان چه خوش است

شاعر : فخرالدين عراقي

قامت دوست خرامان چه خوش استطره‌ي يار پريشان چه خوش است
سبزه و چشمه‌ي حيوان چه خوش استخط خوش بر لب جانان چه نکوست
همچو چشم خوش جانان چه خوش استاز مي عشق دلي مست و خراب
عاشق بي سر و سامان چه خوش استدر خرابات خراب افتاده
در خم زلف پريشان چه خوش استآن دل شيفته‌ي ما بنگر
کاندر آن چاه زنخدان چه خوش استيوسف گم شده‌ي ما را بين
تو از آن بي‌خبري کان چه خوش استلذت عشق بتم از من پرس
از دهان شکرستان چه خوش است؟تو چه داني که شکر خنده‌ي او
از لب آن بت خندان چه خوش استچه شناسي که مي و نقل بهم
لب من بر لب جانان چه خوش استگر ببيني که به وقت مستي
وه که اين عيش بدينسان چه خوش استيار ساقي و عراقي باقي